گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
تفسیر قران مهر
جلد نوزدهم
بخش چهارم: سورهي محمد صلی الله علیه و آله




اشاره
یادآوري توحید و معاد جهاد و مقررات آن ویژگیهاي مؤمنان، کافران و منافقان لزوم تدبّر در قرآن تفسیر قرآن مهر جلد نوزدهم،
ص: 131
اول: سیماي سورهي محمد صلی الله علیه و آله
اشاره
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ به نام خداي گستردهمهرِ مهرورز
کلیات
سورهي محمد صلی الله علیه و آله در مدینه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل شده و داراي 38 آیه، 539 واژه و 2349 حرف
است. این سوره نود و چهارمین سوره در ترتیب نزول (قبل از سورهي رعد و بعد از سورهي حدید) و چهل و هفتمین سوره در
سبب نامگذاري آن آیهي دوم این .« قتال » و « محمد صلی الله علیه و آله » چینش کنونی قرآن است. نامهاي این سوره عبارتاند از
گفته شده است. در « قتال » سوره است که نام پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله در آن آمده است و آیهي 20 آن که در آن سخن
مورد فضیلت این سوره از امام صادق علیه السلام روایت شده که هر کس بخواهد حال ما و دشمنان ما را بنگرد، سورهي محمد
«1» . صلی الله علیه و آله را بخواند، که آیهاي دربارهي ما و آیهاي دربارهي آنهاست
ویژگی
پس از چند سورهي مکی، اینک سه سورهي مدنی بیان میشود، که سورهي محمد صلی الله علیه و آله اولین آنهاست.
اهداف
1. تشویق مردم به ایمان به خدا؛ 2. ایجاد امید به هدفهاي اساسی این سوره عبارتاند از: ص: 132
پیروزي حق؛ 3. روشن کردن مرزهاي مؤمنان، کافران و منافقان.
مطالب
2. یادآوري معاد و نشانههاي آن (در ؛( مهمترین مطالب این سوره عبارتاند از: الف) عقاید: 1. یادآوري توحید (در آیهي 19
3. مسألهي آزمایش الهی به ویژه در هنگام جنگ (در آیهي 31 ). ب) اخلاق: 1. دعوت به انفاق و بخشش و سرزنش ؛( آیهي 18
صفحه 45 از 125
3. سرزنش فساد وقطع رحم (در آیهي ؛( 2. دستور استغفار به پیامبر اسلام براي خویش و مؤمنان (در آیهي 19 ؛( بُخل (در آیهي 38
2. دستوراتی دربارهي ؛( 4. اشارهاي به بازیچه بودن دنیا (در آیهي 36 ). ج) احکام: 1. دستور جهاد با دشمنان (در آیهي 20 ؛(22
4. دستور به اطاعت خدا و پیامبر (در آیهي 33 ). د) ؛( 3. نهی از صُ لح ذلیلانه (در آیهي 35 ؛( رفتار با اسیران جنگی (در آیهي 4
2. توصیف مؤمنان و اعمال و صفات نیک آنها (در ؛(12 - مطالب فرعی: 1. توصیف کافران و روشها و عملکرد آنان (در آیات 8
4. دعوت به سیاحت و سیر در ؛( 29 و 30 ،20 ، 3. شرح حال منافقان و فعالیتهاي تخریبی آنان (در آیات 16 ؛( 12 و 15 ، آیات 2
5. بیان این سنت و قانون الهی که اگر مؤمنان دین خدا را یاري کنند زمین (در آیهي 10 )؛ ص: 133
.( 7. سخنی در باب مرتدّان (در آیهي 25 ؛( 6. تشویق به تدبّر در قرآن کریم (در آیهي 24 ؛( خدا آنان را پیروز میکند (در آیهي 7
*** ص: 135
دوم: محتواي سورهي محمد صلی الله علیه و آله
اشاره
قرآن کریم در آیات اول تا سوم سورهي محمد صلی الله علیه و آله ویژگیها و فرجام مؤمنان و کافران را بیان کرده و دلیل
3. الَّذِینَ کَفَرُوا وَصَ دُّوا عَن سَبِیلِ اللَّهِ أَضَ لَّ أَعْمَالَهُمْ* - سرنوشت آنان را حقگرایی و باطلگرایی معرفی میکند و میفرماید: 1
وَالَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَ اتِ وَآمَنُوا بِمَ ا نُزِّلَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَهُوَ الْحَقُّ مِن رَبِّهِمْ کَفَّرَ عَنْهُمْ سَیِّئَاتِهِمْ وَأَصْلَحَ بَالَهُمْ* ذلِکَ بِأَنَّ الَّذِینَ
کسانی که کفر ورزیدند و (مردم را) از « کَفَرُوا اتَّبَعُوا الْبَاطِلَ وَأَنَّ الَّذِینَ آمَنُوا اتَّبَعُوا الْحَقَّ مِن رَبِّهِمْ کَذلِکَ یَضْ رِبُ اللَّهُ لِلنَّاسِ أَمْثَالَهُمْ
راه خدا بازداشتند، (خدا) اعمالشان را گم کرده است.* و کسانی که ایمان آوردند و [کارهاي شایسته انجام دادند و به آنچه بر
محمد صلی الله علیه و آله فرو فرستاده شده ایمان آوردند، در حالی که آن حقّی از جانب پروردگارشان بود، (خدا) بديهایشان را
از آنان زدود و حالشان را اصلاح کرد.* این به خاطر آن است که کسانی که کفر ورزیدند از باطل پیروي کردند و اینکه کسانی
که ایمان آوردند از حقّی که از جانب پروردگارشان بود پیروي کردند؛ اینگونه، خدا براي مردم مثلهایشان را میزند. نکتهها و
اشارهها: 1. یکی از روشهاي تربیتی مقایسه و مقابله است. قرآن کریم از این روش بسیار استفاده کرده و در این آیات نیز ویژگیها
و سرنوشت کافران را با مؤمنان مقابل همدیگر مطرح و مقایسه نموده است تا شنونده و خوانندهي قرآن بتواند راه حق و باطل را
2. مقصود از کافرانی که مردم را از راه خدا بشناسد و راه صحیح را با آگاهی انتخاب کند. ص: 136
باز میدارند، سردمداران هستند که نه تنها خود کافرند بلکه با هزینه کردن اموال و به کاربردن حیلهها، دیگران را نیز از ایمان
3. مقصود از نابودي «1» . آوردن بازمیدارند. همان طور که ابوجهل در جنگ بدر ده شتر را کشت و بین مشرکان تقسیم کرد
اعمال کافران، همان نابودي آنها و نتایج آنهاست؛ زیرا که گم کردن اعمال کنایه از بیسرپرست ماندن آنهاست که لازمهي آن
نابودي این اعمال است. 4. در این آیات از دو گونه ایمان یاد شده است: الف) ایمان به خدا؛ ب) ایمان به آنچه بر پیامبر صلی الله
علیه و آله نازل شده است؛ یعنی ایمان به وحی و قرآن و برنامههاي سازندهي پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله. و این اشاره بدان
است که بدون ایمان به برنامههاي پیامبر صلی الله علیه و آله ایمان به خدا تکمیل نمیشود؛ یعنی باید اعتقاد به خدا با باور به
محتواي اسلام همراه شود. 5. در این آیات، به دو صفت قرآن و برنامههاي پیامبر صلی الله علیه و آله اشاره شده است: اول این که
حق است و دوم آن که از طرف پروردگار است، که تأکیدي بر آن است که همواره حق از پروردگار سرچشمه میگیرد و به او
بازمیگردد. آري؛ مؤمنان چون حقانیت برنامههاي پیامبر صلی الله علیه و آله و وحی قرآنی را تشخیص دادند متوجه شدند که آنها
ریشهاي الهی دارند و بدانها ایمان آوردند. 6. در این آیات دو پاداش به مؤمنان شایستهکردار وعده داده شده است: الف) گناهان
صفحه 46 از 125
بد آنان زدوه و بخشوده، و سعادت اخروي آنان تأمین میگردد. ص: 137 ب) امور مهم زندگی آنان
7. در این آیات به ریشهي انحراف کافران اشاره شده که همان «1» . اصلاح میشود و سر و سامان میگیرد و سعادتمند میشوند
باطلگرایی است و شامل پیروي از پندارها، افسانههاي خرافی، کارهاي بیهدف و بیهوده، نیرنگها و نیز پیروي از شیطان میشود.
8. ریشهي سعادت مؤمنان شایستهکردار همان حقگرایی آنان است. حق در این جا شامل حقایق عینی هستی، همچون خدا و
است که در « وصف کردن » و گاهی به معناي « مشابهت » گاهی به معناي « مَثَل » . واقعیتهاي زندگی و قوانین حاکم بر آن است. 9
یعنی خدا حالات کافران و مؤمنان را براي آنان وصف میکند و مَثَل میزند و «2» ؛ این آیات ممکن است به معناي دوم باشد
عاقبت کار آنان را مشخص میسازد تا بتوانند راه صحیح را انتخاب کنند. 10 . حق از طرف خداست، همان طور که باطل از طرف
. خدا نیست؛ پس یکی از نشانههاي حق و باطل آن است که حق با خدا پیوند دارد، اما باطل با او ارتباط ندارد. آموزهها و پیامها: 1
تلاشهاي کافران لجوج، ره به جایی نمیبرد. 2. جلوگیري از راه خدا، گناهی در ردیف کفر است. 3. علاوه بر ایمان به خدا، ایمان
به قرآن و برنامههاي حق پیامبر صلی الله علیه و آله نیز لازم است. 4. مؤمنان شایسته کردار از گناه پاك میشوند. 5. اگر میخواهید
امور زندگی شما اصلاح شود، به خدا و برنامههاي الهی ایمان آورید و شایستهکار شوید. ص: 138
6. سرچشمهي انحراف کافران، باطلگرایی است. 7. سرچشمهي ایمان و سعادتمندي، حقگرایی است. 8. خدا براي مردم مثل
میزند و حالات آنان را وصف میکند (تا راه صحیح را پیدا کنند). 9. حق، ریشهي الهی دارد. 10 . از ویژگیها و سرنوشت مؤمنان
و کافران عبرت گیرید. ***
قوانین میدان جنگ
قرآن کریم در آیات چهارم تا ششم سورهي محمد صلی الله علیه و آله به هدف جنگ و وظایف رزمندگان در صحنهي نبرد و
6. فَإِذَا لَقِیتُمُ الَّذِینَ کَفَرُوا فَضَرْبَ الرِّقَابِ حَتَّی إِذَا أَثْخَنتُمُوهُمْ فَشُدُّوا الْوَثَاقَ فَإِمَّا مَنَّاً - پاداشهاي شهیدان اشاره میکند و میفرماید: 4
بَعْدُ وَإِمَّا فِدَاءً حَتَّی تَضَعَ الْحَرْبُ أَوْزَارَهَا ذلِکَ وَلَوْ یَشَاءُ اللَّهُ لَانتَ َ ص رَ مِنْهُمْ وَلکِن لِیَبْلُوَا بَعْ َ ض کُم بِبَعْضٍ وَالَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَلَن
یُضِلَّ أَعْمَالَهُمْ* سَیَهْدِیهِمْ وَیُصْ لِحُ بَالَهُمْ* وَیُدْخِلُهُمُ الْجَنَّۀَ عَرَّفَهَا لَهُمْ و هنگامی که با کسانی که کفر ورزیدند روبهرو شدید، پس
گردنها (یشان) را بزنید، تا هنگامی که کاملًا بر آنان مسلّط شوید؛ پس (اسیران را) محکم به بند بکشید؛ پس، یا بعد (از آن) منّت
گذارید (وآزادشان کنید) یا (در برابر آزادي آنان) تاوان بگیرید، تا اینکه جنگ بارهاي سنگینش را (بر زمین) نهد، این (فرمان
خداست)؛ و اگر (بر فرض) خدا میخواست، حتماً از آنان انتقام میگرفت، ولیکن (میخواهد) تا برخی از شما را با برخی [دیگر]
بیازماید؛ و کسانی که در راه خدا کشته شدند، پس (خدا) اعمالشان را گم نمیکند؛* به زودي آنان را راهنمایی میکند و حالشان
را اصلاح میکند؛* و آنان را وارد بهشت میکند، در حالی که آن را به آنان شناسانده بود. نکتهها و اشارهها: 1. این آیات وظایف
مجاهدان اسلام در برابر کافران را بیان کرده است که ص: 139 یکی از آن وظایف گردن زدن
دشمن در میدان نبرد است. این مطلب کنایه از حمله به دشمنان و درهم کوبیدن آنهاست، وگرنه تنها خصوص گردن زدن، مقصود
نیست. 2. مقصود از ملاقات کافران، همان روبهرو شدن با آنها در میدان جنگ است، نه این که هر کافري را در هر کجا دیدند،
گردن بزنند؛ چون برخی از کافران با مسلمانان پیمان دارند یا کفّار اهل ذمّه و تحت حمایت اسلام هستند که جانشان محترم است.
3. یکی از وظایف مسلمانان اسیر کردن دشمنان، پس از غلبه در جنگ معرفی شده است؛ یعنی هنگامی که پیروزي مسلمانان در
دیگر لازم نیست کافران را بکشند بلکه آنان را اسیر کنند تا زنده بمانند، ولی در حین جنگ «1» ، میدان نبرد آشکار و مسلّم شد
رزمندگان نمیتوانند مشغول اسیران شوند؛ چرا که در بند کردن و تخلیهي آنها به پشت جبهه، آنها را از وظیفهي اصلی که نبرد
است بازمیدارد و ممکن است جبههي اسلام را ضعیف و شکننده کند. 4. در حال جنگ اسیران را محکم ببندید، تا فرار نکنند و یا
صفحه 47 از 125
نتوانند از فرصتها استفاده کنند و به شما ضربه بزنند. 5. مسلمانان در برخورد با اسیران میتوانند یکی از این دو کار را انجام دهند:
الف) بر آنها منت بگذارند و اسیران را آزاد سازند؛ ب) از دشمنان در عوض آزاد کردن اسیران آنها تاوان بگیرند. که این مطلب
6. اسلام در مورد برخورد مناسب و محبتآمیز با ص: 140 «2» . نوعی غرامت جنگی به شمار میآید
و از امام علی علیه السلام روایت شده که غذا دادن به «1» اسیران سفارش کرده و در قرآن از غذا دادن به آنان تمجید شده است
7. در این آیه به مسلمانان سفارش شده که تا هنگامی که جنگ برپاست و سنگینی بار آن «2» . اسیر و نیکی به او حق واجبی است
بر زمین گذاشته نشده است، به مبارزه ادامه دهند. ممکن است مقصود از این جمله، پایان هر جنگی باشد که مشکلات آن تمام
و یا زمانی که «3» میشود؛ یا پایان جنگ اسلام با کفر و بتپرستی که هنگامی میرسد که شرك از صحنهي زمین برچیده شود
البته مانعی ندارد که «4» . کفر و شرك در زمان امام عصر (عجلاللَّه تعالی فرجه الشریف) به کلی از صحنهي زمین برچیده شود
همهي این معانی، مورد نظر و هر کدام مصداقی از آیه باشد؛ چون هر کدام از آنها در پی مبارزهي مجاهدان اسلام تحق مییابد. و
برخی مبارزات مقطعی است و برخی مبارزهي مستمر و نهایی است. 8. در این آیه بیان شده که اگر خدا میخواست، میتوانست با
انواع عذابها از کافران و مشرکان انتقام بگیرد، اما فلسفه و هدف جنگ آن است که مردم را به وسیلهي همدیگر آزمایش کند تا
مؤمنان واقعی و راستین از منافقان و مدعیان دروغین شناخته شوند. و این مطلب نکتهي اساسی درگیري و جنگ حق و باطل در
البته جنگهاي اسلامی اهداف فرعی «5» . طول تاریخ است و در قرآن نیز بارها تأکید شده که شما را در زندگی آزمایش میکنیم
نیز داشتهاند، همچون دفاع از ص: 141 مسلمانان و سرزمینهاي آنان، یا جهاد براي خاموش کردن
فتنه و شرك و کفر. 9. زحمات، تلاشها، ایثارها و اعمال شهیدان گم نمیشود، بلکه عقاید و اعمال آنان همچون نهالی با خون
آنان آبیاري و بارور میگردد. آري؛ از برکت خون شهداست که مسلمانان با عزّت می شوند و امنیت مییابند و زنجیرهاي اسارت
آنان درهم شکسته میشود. و به برکت خون شهداست که جامعه رنگ خدایی میگیرد و مجاهدان تازه نفس پا به میدان مبارزه با
کفر، شرك، استکبار و جهل مینهند و به مبارزه با تهاجم نظامی و فرهنگی دشمنان خدا میپردازند. 10 . در این آیات چهار پاداش
براي شهیدان بیان شده است: الف) اعمال آنان گم نمیشود، بلکه بارور میگردد؛ ب) خدا آنان را (به مقامات عالی و رستگاري
بزرگ) رهنمون میشود؛ ج) خدا وضع و امور زندگی آنان را سامان میدهد و یا به آنان زندگی جاویدان میبخشد و در حضور
د) خدا شهیدان را در بهشتی وارد میکند که قبلًا اوصافش را براي آنان بیان «1» ؛ پروردگار حاضر میشوند و پردهها کنار میرود
مترس از جانفشانی گر طریق عشق میپویی چو اسماعیل «2» . کرده و آن را میشناسند و یا بهشتی که براي آنان معطّر ساخته است
باید سرنهادن روز قربانی (پروین) 11 . از این آیات استفاده میشود که شهیدان قبلًا از بهشت خود و ویژگیهاي قصرهاي آن آگاه
12 . شهیدان و شاید هنگام مرگ جایگاه شهیدان را به ایشان نشان میدهند. ص: 142 «3» میشوند
و در احادیث آمده است که «1» در فرهنگ اسلام و قرآن جایگاه ویژهاي دارند، آنان افرادي زندهاند که نزد خدا روزي میخورند
و هیچ «3» . و مجاهدان در راه خدا رهبران اهل بهشتاند «2» . بالاتر از هر نیکی، نیکی است تا این که کسی در راه خدا شهید شود
آموزهها و پیامها: 1. با کافران جنگطلب، تا «4» . قطرهاي نزد خدا از قطرهي خونی که در راه خدا ریخته میشود محبوبتر نیست
زمان پیروزي کامل بجنگید. 2. در اسلام قوانین نظامی خاصی بر جنگ حاکم است و مجاهدان وظایف انسانی و قانونی بر عهده
. دارند. 3. پس از غلبه بر دشمن بیهوده کسی را نکشید، بلکه آنان را اسیر کنید. 4. اسیران را با عوض یا بی عوض آزاد سازید. 5
هدف و فلسفهي جنگها آزمایش شماست. 6. خطّ شهیدان گم نمیشود. 7. خدا راهنما و اصلاحگر امور شهیدان است. 8. شهیدان
قبل از ورود به بهشت، جایگاه خود را شناختهاند. *** ص: 143
قرآن و جنگ
صفحه 48 از 125
2. رهبر الهی مردم را به ؛( الف) قرآن و مبارزه: 1. جنگ کاري نامطلوب است ولی ممکن است خیر انسان در آن باشد (بقره، 216
4. پاداش رزمندگان رحمت و مغفرت الهی ؛( 3. خدا مبارزان ثابتقدم را دوست دارد (صف، 4 ؛( جهاد تشویق کند (انفال، 65
5. کسانی که در جهاد اسلامی کشته میشوند شهید و زندهاند (بقره، 154 و 169 و ...)؛ 6. جهاد تجارتی پرسود ؛( است (بقره، 218
12 ). ب) اهداف جنگ در اسلام: 1. رفع فتنه از جهان و پیروزي - است که حاصل آن بخشش گناهان و بهشت است (صف، 10
4. تسلیم کردن سرکشان داخلی در مقابل ؛( 3. دفع ستم (حج، 39 ؛( 2. دفاع (آلعمران، 167 ؛( دین حق (بقره، 193 و انفال، 39
6. ستیز با کفر (توبه، ؛( 5. مقابله به مثل در برابر متجاوزان (و از خود دفاع کردن) (توبه، 36 و بقره، 190 ؛( فرمان خدا (حجرات، 9
7. مبارزه با رهبران کفر (توبه، 12 ). ج) قوانین جنگ: 1. با دشمنان بجنگید اما تعدي و تجاوز نکنید (بقره، 190 )؛ تفسیر قرآن ؛(29
3. جهاد ؛( 2. در جنگ احترام زمانها و مکانهاي مقدس را نگاه دارید (بقره، 191 و 217 و توبه، 9 مهر جلد نوزدهم، ص: 144
4. نابینایان و بیماران و مانند آنها از جنگ معاف هستند (فتح، 17 ). تذکر: قوانین جنگ ؛( اسلامی مکان مشخص ندارد (بقره، 191
به ویژه مسائل اقتصادي آن را در سورههاي انفال، حشر و توبه ملاحظه فرمایید. ص: 145 قرآن کریم
در آیات هفتم تا نهم سورهي محمد صلی الله علیه و آله به پاداش مؤمنان مددکار دین و کیفر کافران ناخشنود از دین اشاره میکند
9. یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِن تَنصُ رُوا اللَّهَ یَنصُ رْکُمْ وَیُثَبِّتْ أَقْدَامَکُمْ* وَالَّذِینَ کَفَرُوا فَتَعْساً لَهُمْ وَأَضَلَّ أَعْمَالَهُمْ* ذلِکَ - و میفرماید: 7
اي کسانی که ایمان آوردهاید! اگر (دین) خدا را یاري کنید، شما را یاري میکند و « بِأَنَّهُمْ کَرِهُوا مَا أَنزَلَ اللَّهُ فَأَحْبَطَ أَعْمَ الَهُمْ
گامهایتان را استوار میدارد.* و کسانی که کفر ورزیدند، نگونساري [و مرگ بر آنان باد! و اعمالشان گم باد!* این به خاطر آن
است که آنان از آنچه خدا فرو فرستاده ناخشنود بودند، پس خدا اعمالشان را تباه کرد. نکتهها و اشارهها: 1. یکی از روشهاي
تربیتی قرآن مقایسه است، در این آیات نیز سرنوشت و فرجام و پاداش مؤمنان یاريگر خدا با سرنوشت و کیفر کافران ناخشنود از
دین، مقایسه شده است تا هر کس با آگاهی راه خود را انتخاب کند. 2. در این آیه بر مسئلهي ایمان تکیه شده است؛ یعنی اگر
کسی مؤمن باشد لازمهي ایمانش آن است که خدا را یاري کند. 3. یکی از قوانین و سنن الهی این است که هر کس خدا را یاري
کند خدا نیز او را یاري میکند. 4. خدا قدرتمند و شکستناپذیر است، پس نیاز به یاري ندارد و مقصود از یاري خدا، یاري دین
خدا و پیامبر اوست که در حقیقت یاري حق و نوعی تلاش در راه کمال بشریت است. 5. اگر کسی خدا را یاري کند، خدا نیز او را
یاري میرساند؛ یعنی از راه تابش ایمان بر قلب او و تقویت روح تقوا و اراده و ایجاد آرامش در فکر او و با تفسیر قرآن مهر جلد
و جریان حوادث و قلوب مردم را به سوي یاريگر خویش متمایل «1» نوزدهم، ص: 146 فرستادن فرشتگان او را یاري میکند
میکند و سخنان او را نافذ و گامهاي او را ثابت قدم واستوار میگرداند. 6. ثبات قدم یکی از مهمترین عوامل پیروزي در برابر
7. در این آیات «2» . دشمن است که به توفیق الهی نیاز دارد و این توفیق را خدا به یاريگران خود میدهد تا بر دشمن پیروز شوند
بیان شده که کافران به خاطر این که از قرآن و تعلیمات دینی ناخشنودند، گرفتار سه نوع مجازات میشوند: الف) دچار لغزش و
ب) اعمالشان گم میشود و از آنها نتیجه «3» . سقوط و هلاکت میگردند و کسی آنها را یاري نمیکند و نجات نمیدهد
نمیگیرند. ج) اعمالشان نابود میشود. 8. در این آیات نابودي اعمال کافران به خدا نسبت داده شده است. این به معناي جبر نیست،
بلکه کافران از قرآن و تعلیمات الهی ناخشنود و از این رو اعمال و گفتارهایی دارند که موجب انحراف و نابودي نتایج اعمالشان
شد؛ پس هرچند خدا علت اصلی همه چیز است، زمینهي این را خود کافران با اختیار خود به وجود میآورند. 9. ناخشنودي از
چیزي، امري قلبی و غیراختیاري است و مجازات بر آن ص: 147 صحیح نیست؛ پس مقصود از
ناخشنودي و کراهت کافران، آن است که آنان در عمل برنامههاي الهی وحیانی را ترك میکردند و در برابر آن موضع میگرفتند.
10 . در احادیث از امام باقر علیه السلام روایت شده که مقصود کراهت (برخی افراد) از آیاتی است که در حقّ علی علیه السلام نازل
که موجب نابودي اعمال آنان شد). البته اینگونه احادیث یکی از مصادیق آیه را بیان میکند و مفهوم آیه را ) «1» شده است
صفحه 49 از 125
منحصر در این معنا نمیسازد. آموزهها و پیامها: 1. قانون الهی آن است که یاري گران (دین) خود را امداد میکند. 2. خدا یاري و
پیروزي و توفیق گامهاي استوار مؤمنان را مشروط به یاري خود کرده است. 3. ناخشنودي از برنامههاي الهی، لغزش و نابوديِ نتایج
اعمال انسان را در پی دارد. 4. کفر عامل لغزش و گم شدن نتایج اعمال انسان است. ***
گردشگري هدفدار کنید
قرآن کریم در آیات دهم و یازدهم سورهي محمد صلی الله علیه و آله مردم را به جهانگردي هدفمند و دیدن فرجام کافران و
مؤمنان و توجه به نقش ولایت الهی در این مورد اشاره میکند و میفرماید: 10 و 11 . أَفَلَمْ یِسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَیَنظُرُوا کَیْفَ کَانَ
و آیا در زمین « عَاقِبَۀُ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ دَمَّرَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ وَلِلْکَ افِرِینَ أَمْثَالُهَا* ذلِکَ بِأَنَّ اللَّهَ مَوْلَی الَّذِینَ آمَنُوا وَأَنَّ الْکَافِرِینَ لَا مَوْلَی لَهُمْ
گردش نکردند تا بنگرند چگونه بوده است فرجام کسانی که پیش از آنان بودند؟ خدا آنان را در هم کوبید؛ و براي کافران همانند
آن است.* این به خاطر آن است که خدا سرپرست کسانی است که ایمان آوردند؛ و (به خاطر) اینکه کافران، هیچ سرپرستی براي
آنان نیست. ص: 148 نکتهها و اشارهها: 1. در آیات متعدد قرآن، مردم به گردشگري و جهانگردي
هدفمند و دیدن آثار باستانی فراخوانده شدهاند، تا آثار طاغوتها و ستمگران و نیکان را بنگرند و عبرت بیاموزند و راه صحیح
بس بگردید و بگردد روزگار دل به دنیا در نبند هوشیار ... این همه رفتند و ماي شوخ چشم هیچ نگرفتیم «1» . زندگی را پیدا کنند
از ایشان اعتبار آنچه دیدي بر فراز خود نماند وین چه بینی هم نماند بر فراز (سعدي) 2. قانون الهی در مورد کافران سرکش و
این سنت خدا براي همهي «2» . لجوج آن است که خدا آنان را در هم میکوبد و خود و خانواده و اموال آنان را نابود میکند
کافران در همهي زمانهاست و فقط ممکن است زمان هلاکت دیر یا زود شود. 3. ولایت الهی موجب سعادتمندي مؤمنان و نیز
نبودن ولایت الهی موجب نابودي کافران میشود؛ یعنی چون کافران پیوند خود را با خدا قطع کردهاند پس سرپرست و یاوري
ندارند تا آنها را راهنمایی کند و به رشد و کمال برساند و در نتیجه به انحراف و سقوط و هلاکت میرسند. اما مؤمنان که با خدا
پیوند و ارتباط دارند، از هدایت او استفاده میکنند و به کمال و سعادت میرسند و این ولایتی است که همهي مؤمنان در
به معناي سرپرست و یاور است و « مولی » . صحنههاي مختلف زندگی خود، به ویژه در حوادث سخت احساس و شهود میکنند. 4
خدا دو مقام ولایت دارد: الف) ولایت عام که همان خالقیت و تدبیر مردم است که همگان را در بر میگیرد. تفسیر قرآن مهر جلد
نوزدهم، ص: 149 ب) ولایت خاص که الطاف و عنایات و حمایت ویژهي خداست که تنها شامل حال مؤمنان میشود. در برخی
آموزهها و پیامها: 1. به جهانگردي هدفمند «2» . و در آیهي فوق به نوع دوم اشاره شده است «1» آیات قرآن به ولایت نوع اول
بپردازید. 2. هلاکت کافران، یک سنت و قانون مستمر الهی است. 3. راز سعادت مؤمنان را در ولایت، سرپرستی و یاريگري خدا
ببینید. 4. راز انحراف و هلاکت کافران در نبود (ارتباط با خدا و) ولایت الهی براي آنان است. *** قرآن کریم در آیهي دوازدهم
سورهي محمد صلی الله علیه و آله حالات مؤمنان و کافران را در بهشت و دنیا به تصویر میکشد و میفرماید: 12 . إِنَّ اللَّهَ یُدْخِلُ
در « الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَ اتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ وَالَّذِینَ کَفَرُوا یَتَمَتَّعُونَ وَیَأْکُلُونَ کَمَا تَأْکُلُ الْأَنْعَامُ وَالنَّارُ مَثْويً لَهُمْ
حقیقت، خدا کسانی را که ایمان آوردند و [کارهاي شایسته انجام دادند، در بوستانهاي (بهشتی) وارد میکند که نهرها از زیر
[درختان] ش روان است؛ و کسانی که کفر ورزیدند (از دنیا) بهره میگیرند و میخورند، همانطور که دامها میخورند؛ و آتش
جایگاهی براي آنان است. نکتهها و اشارهها: 1. قرآن در این آیه حالات مؤمنان را با حالات کافران در برابر هم به تفسیر قرآن مهر
جلد نوزدهم، ص: 150 تصویر کشید تا هر کس بتواند راه خود را آگاهانه انتخاب کند. 2. مؤمنان و کافران هر دو در دنیا زندگی
میکنند، اما مؤمنان به طور هدفمند از نعمتهاي دنیوي استفاده میکنند و در مورد آفرینندهي آنها میاندیشند و سپاس آن را به جا
میآورند و قوانین الهی و حقوق دیگران را رعایت میکنند. اما کافران همچون حیوانات میخورند و بهره میجویند، ولی در
صفحه 50 از 125
زندگی خود هدف عالی ندارند و به قوانین الهی و حقوق مردم احترام نمیگذارند و راه به دست آوردن غذا و اموال و طریق
مصرف آن برایشان مهم نیست و حتی از راه غیر قانونی و ظلم نیز به خواستههاي خود میرسند. آري؛ آنان همچون حیواناتاند که
هدفشان غذاست. کار دوزخ میکنی در خوردنی بهر او خود را تو فربه میکنی کار خود کن، روزي حکمت بچر تا شود فربه دلِ
باکرّ وفر (مولوي) 3. این آیه معیار جداسازي انسان و حیوان است: امام عارفان در این مورد میفرمایند: این (آیهي 12 سورهي
محمد) میزان است. هر کس که ملاحظه کردي که در تمتعاتش [: بهرهبرداريهایش از دنیا]، در اکل [: خوردن و استفادهها و
لذایذش به افق حیوانی نزدیک است، یعنی میخورد و لذّت میبرد، بدون این که تفکر کند که از چه راهی باید باشد، حیوان دیگر
فکر این نیست که حلال است یا حرام است، فکر این نیست که امت در گرفتاري هستند یا نیستند، آنهایی که بدون این تفکر، بدون
«1» . یک قانونی، بدون قانون اسلامی، تمتع میکنند و میخورند، اینها اکلشان اکل حیوانی است
4. مؤمنان و کافران هر دو در رستاخیز حاضر میشوند، اما مؤمنان با احترام وارد بوستانهاي با صفاي بهشتی، کافران با ص: 151
استفاده کردهاند که کافران هم اکنون « آتش جایگاه آنان است » 5. برخی مفسران از جملهي «1» . ذلّت وارد آتش دوزخ میشوند
چرا که اعمال و افکار آنان آتشین و زندگیسوز است و روح خودشان و دیگران را آزار میدهد. «2» ، در آتش زندگی میکنند
آموزهها و پیامها: 1. از فرجام بهشتی مؤمنان و فرجام آتشین کافران عبرت بگیرید. 2. کافران همچون حیوانات (بی هدفاند و)
همتشان غذاي آنهاست (پس شما اینگونه نباشید). 3. مؤمن مورد احترام خداست، ولی کافر احترامی ندارد. *** قرآن کریم در
آیات سیزدهم و چهاردهم سورهي محمد صلی الله علیه و آله به مشرکان مکه در مورد اخراج پیامبر صلی الله علیه و آله هشدار داده
و با مقایسهي خداخواهان و هوسخواهان میفرماید: 13 و 14 . وَکَأَیِّن مِن قَرْیَۀٍ هِیَ أَشَدُّ قُوَّةً مِن قَرْیَتِکَ الَّتِی أَخْرَجَتْکَ أَهْلَکْنَاهُمْ فَلَا
نَاصِ رَ لَهُمْ* أَفَمَن کَ انَ عَلَی بَیِّنَۀٍ مِن رَبِّهِ کَمَن زُیِّنَ لَهُ سُوءُ عَمَلِهِ وَاتَّبَعُوا أَهْوَاءَهُم و چه بسیار [مردم آبادياي که آن (ها) از [مردم
آباديات (: مکه)- که تو را (از آنجا) بیرون کردند- نیرومندتر بودند، که (اهل) آنها را هلاك کردیم و هیچ تفسیر قرآن مهر جلد
نوزدهم، ص: 152 یاوري براي آنان نبود.* و آیا کسی که از طرف پروردگارش بر دلیلی روشن باشد، همانند کسی است که بدي
کردارش براي او آراسته شده است و از هوسهایشان پیروي کردند؟! نکتهها و اشارهها: 1. در این آیه به جریان هجرت پیامبر صلی
الله علیه و آله از مکه به سوي مدینه اشاره شده است، که مشرکان مکه بر ایشان فشار آوردند، به طوري که بزرگترین پیامبر الهی
را از مقدسترین شهر خدا بیرون کردند. 2. در این آیه خدا به مشرکان مکه هشدار میدهد که شما از قوم عاد و ثمود و فرعونهاي
مصر قويتر نیستید. آنان شهرها و لشکرهایی قويتر از شما داشتند ولی خدا آنها را درهم کوبید، و هیچ کس آنها را یاري نکرد؛
« بلد » پس میتواند شما را نیز عذاب کند. 3. قرآن کریم معمولًا هنگامی که پیامبر صلی الله علیه و آله در مکه است از آن به عنوان
ولی هنگامی که پیامبر صلی الله علیه و آله در آن جا نیست یا صحبت از اخراج «1» ، (شهر) یاد میکند وحتی به آن قسم میخورد
ایشان است، از آن به عنوان روستا و آبادي یاد میکند. آري؛ بر اساس این فرهنگ، هر کجا که پیامبري در آن باشد شهر است
وگرچه روستایی کوچک باشد و اگر در هر کجا پیامبر (یا دانشمند دینی) نباشد، آن جا روستایی عقب افتاده است اگر چه به ظاهر
شهري بزرگ باشد. 4. در این آیات از دو گروه یاد شده است: الف) گروهی که با دلیل و برهان راه ایمان و عمل صالح را شناخته
و در آن گام نهادهاند و زیر چتر ولایت الهی قرار دارند. ب) گروهی که کارهاي زشت آنان توسط شیطان بر ایشان آراسته شده
و به دنبال هواي نفس خویش میروند و از این رو حقایق را درك نمیکنند و تصویر نادرستی از اعمال زشت خود دارند. «2» است
اینان مسیر حق را گم کرده و گرفتار کفر شدهاند و زندگی بیهدف و حیوانی دارند. ص: 153
به « بیّنه » . روشن است که ارزش این دو گروه یکسان نیست. تا زبون طمعی هیچ نمیارزي تا اسیر هوسی هیچ نمیدانی (پروین) 5
«1» . معناي دلیل روشن است و در این جا به قرآن و معجزات پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و دلایل عقلی دیگر گفته میشود
آموزهها و پیامها: 1. خدا شهرهاي ناسازگار با رهبران الهی را ویران میسازد. 2. اگر خدا بخواهد مردم شهري را نابود سازد، هیچ
صفحه 51 از 125
کس نمیتواند آنها را یاري کند. 3. مخالف قوي و ضعیف در برابر خدا یکسان هستند. 4. آگاهان خداخواه با کج فهمان
هواپرست مساوي نیستند. 5. هواپرستان، گرفتار سوءفهم هستند و تصویر نادرستی از اعمال خود دارند. 6. با مقایسهي هواپرستان
زشتکردار با مؤمنان بینشدار، راه صحیح را انتخاب کنید. *** قرآن کریم در آیهي پانزدهم سورهي محمد صلی الله علیه و آله به
مقایسهي نعمتهاي مؤمنان پارسا در بهشت با عذابهاي کافران در دوزخ میپردازد و میفرماید: 15 . مَثَلُ الْجَنَّۀِ الَّتِی وُعِدَ الْمُتَّقُونَ
فِیهَا أَنْهَارٌ مِنْ ماءٍ غَیْرِ آسِنٍ وَأَنْهارٌ مِنْ لَبَنٍ لَمْ یَتَغَیَّرْ طَعْمُهُ وَأَنْهارٌ مِنْ خَمْرٍ لَذَّةٍ لِلشَّارِبِینَ وَأَنْهَارٌ مِنْ عَسَلٍ مُ َ ص فّیً وَلَهُمْ فِیهَا مِن کُلِّ
الَّثمَرَاتِ وَمَغْفِرَةٌ مِن رَبِّهِمْ کَمَنْ هُوَ خَالِدٌ فِی النَّارِ وَسُقُوا مَاءً حَمِیماً فَقَطَّعَ أَمْعَاءَهُمْ ص: 154 مثال
بهشتی که خودنگهداران، وعده داده شدهاند، (همانند بوستانی است که) در آن نهرهایی از آب تغییرناپذیر و نهرهایی از شیري که
مزهاش تغییر نکرده و نهرهایی از شرابی که براي نوشندگان لذتبخش است و نهرهایی از عسل ناب است، و براي آنها در آن
(بوستان) از همهي محصولات (گونهاي) است؛ و (نیز) آمرزشی از سوي پروردگارشان است. (آیا اینها) همانند کسانی هستند که
در آتش ماندگارند و از آب سوزان نوشانده میشوند و رودههایشان را پاره پاره میکند؟! نکتهها و اشارهها: 1. قرآن کریم در این
آیه نیز از روش تربیتی مقایسه استفاده کرده و نعمتهاي بهشتی را با عذابهاي کافران در برابر هم به تصویر کشیده است تا هر
کس بتواند راه خود را آگاهانه انتخاب کند. 2. نعمتهاي بهشتی دو گونهاند: الف) نعمت معنوي آمرزش الهی، که همان لطف و
رحمت خدا بر بندگان است که گناهان آنها را میزداید. ب) نعمتهاي مادي بهشت، همچون نهرهاي آب خالص و شیر و شراب
و عسل و هر نوع میوهاي که بخواهند که ممکن است نهر آب براي رفع تشنگی و نهر شیر براي تغذیه و نهر شراب براي نشاط و نهر
عسل براي لذت و قوت باشد. 3. مقصود از نعمتهاي مادي بهشت، حقایق و لذتهاي برتري است که در الفاظ روزمرهي زندگی
دنیا نمیگنجد؛ چون این الفاظ براي لذتهاي مادي فناپذیر دنیوي وضع شده و گویاي حقایق عالی بهشتی نیست، بلکه شبحی کم
بهشتی، مایهي فساد عقل و مستی نمیشود، بلکه بر نشاط و « شراب » .4 «1» . رنگ از آن حقایق بزرگ را در ذهن ما ترسیم میکند
لذت روحانی انسان میافزاید. آري؛ شراب بهشتی ارتباطی با شراب آلوده و زیانآور دینوي ندارد. 5. در این آیات از نوشابههاي
فاسد نشدنی بهشت یاد شده است؛ یعنی ص: 155 نهرهاي آب در بهشت همچون نهرهاي آب دنیا
نیستند که پس از مدتی میکرب میگیرند و آلوده و فاسد میشوند، بلکه آنها خوشبو و پاك و خالص میمانند و بدبو نمیشوند؛
چون آنها از سنخ دیگري هستند و در آنجا میکربی نیست و از این رو طعم شیرهاي بهشتی نیز تغییر نمیکند. 6. در این آیه «1»
اشاره شده که به دوزخیان آب جوشانی داده میشود که اعضاي درونی آنها را متلاشی میکند، از تعبیر آیه استفاده میشود که این
آب سوزان با زور به آنان خورانده میشود، که این خود نوعی توهین و عذاب است. آموزهها و پیامها: 1. نعمتهاي بهشتیان و
دوزخیان را مقایسه (و راه خود را انتخاب کنید). 2. تقوا و پارسایی زمینهساز نعمتهاي گوناگون بهشتی است. 3. در بهشت
نعمتهاي مادي و معنوي وجود دارد (پس با پارسایی به آنها برسید). *** قرآن کریم در آیات شانزدهم و هفدهم سورهي محمد
صلی الله علیه و آله به مقایسهي ویژگیهاي منافقان هواپرست و مؤمنان هدایت یافته میپردازد و میفرماید: 16 و 17 . وَمِنْهُم مَن
یَسْتَمِعُ إِلَیْکَ حَتَّی إِذَا خَرَجُوا مِنْ عِندِكَ قَالُوا لِلَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ مَاذَا قَالَ آنِفاً أُولئِکَ الَّذِینَ طَبَعَ اللَّهُ عَلَی قُلُوبِهِمْ وَاتَّبَعُوا أَهْوَاءَهُمْ*
وَالَّذِینَ اهْتَدَوْا زَادَهُمْ هُديً وَآتَاهُمْ تَقْوَاهُمْ و برخی از آنان، کسانی هستند که به (سخنان) تو گوش فرا میدهند، تا هنگامی که از
آنان کسانی هستند که خدا بر «!؟ هم اکنون چه میگفت » : نزد تو خارج میشوند، به کسانی که دانش داده شدند، میگویند
دلهایشان مُهر نهاده و از هوسهایشان پیروي کردند.* و کسانی که ره یافتهاند (خدا) بر هدایت آنان افزود، و (توفیق) پارساییشان
را به آنان داد. ص: 156 نکتهها و اشارهها: 1. در سورههاي مدنی سخن از منافقان است؛ یعنی همان
کافرانی که در موضع ضعف قرار گرفتهاند و نمیتوانند مخالفت خود را آشکار سازند، به ظاهر در صف مسلمانان قرار گرفتهاند و
. به توطئه مشغولاند و گاهی سخنان ناخوشایند میگویند و آیهي فوق یکی از این موارد را بیان و ماهیت منافقان را افشا میکند. 2
صفحه 52 از 125
منافقان هنگامی که در جلسات به سخنان پیامبر صلی الله علیه و آله گوش میدهند، واکنش زشت و تحقیرآمیزي نشان میدهند و
میگویند: این مرد الآن چه میگفت؟! این سخن منافقان نشان میدهد که به وحی آسمانی و پیامبر صلی الله علیه و آله ایمان
ندارند. 3. در این آیات به دو ویژگی منافقان اشاره شده است: الف) آنان هواپرست هستند. ب) آنان در اثر هواپرستی و اعمال و
عقاید انحرافی، حسّ تشخیص و درك خود را از دست دادهاند و قلب و ذهن آنها مهر شده است و حقایق را درك نمیکنند. 4. در
اشاره شده که در صف مسلمانان هستند؛ یعنی مؤمنانی که آگاهی کافی «1» این آیه به دانشمندانی همچون امام علی علیه السلام
دارند و علم آنان از ایمان سرچشمه گرفته است. 5. در برابر منافقان، مؤمنان هدایتیافتهاي هستند که با چراغ عقل و فطرت راه
خویش را یافتهاند و اینک سخنان پیامبر صلی الله علیه و آله و وحی الهی بر هدایت و تقواي آنان میافزاید؛ یعنی خدا به آنان توفیق
هدایت بیشتر و ص: 157 صعود به مراحل بالاتر و نیز توفیق تقوا، پارسایی و خودنگهداري میدهد.
آري؛ آنان از نظر اعتقادي و عملی به مراحل بالاتر گام مینهند و مسیر کمال را میپویند. آموزهها و پیامها: 1. منافقان را از سخنان
نیشدار آنها نسبت به رهبر مسلمانان بشناسید. 2. منافقان در حضور پیامبر صلی الله علیه و آله و در غیاب او دوگونه برخورد
میکنند و دوچهرهاند. 3. ریشهي انحراف منافقان در هواپرستی و عدم درك حقایق است. 4. منافقان نیشهاي خود را به مؤمنان
دانشمند میزنند. 5. هدایت مراتبی دارد و نیل به مراتب عالی هدایت و تقوا با توفیق الهی میسّر است. 6. به مقایسهي حالات منافقان
هواپرست و مؤمنان هدایت یافته بپردازید (و راه خود را انتخاب کنید). ***
نشانه هاي رستاخیز چیست؟
قرآن در آیهي هجدهم سورهي محمد صلی الله علیه و آله به رستاخیز و علامتهاي هشدارآمیز آن براي مخالفان اسلام اشاره
میکند و میفرماید: 18 . فَهَلْ یَنظُرُونَ إِلَّا السَّاعَۀَ أَن تَأْتِیَهُم بَغْتَۀً فَقَدْ جَاءَ أَشْرَاطُهَا فَأَنَّی لَهُمْ إِذَا جَاءَتْهُمْ ذِکْرَاهُمْ و آیا انتظاري جز
(آمدن) ساعت (: رستاخیز) دارند که ناگهان به سراغشان میآید؟ پس به یقین، نشانههاي آن آمده است؛ هنگامی که (قیامت) به
سراغ آنان میآید، پس کجا یادآوريشان براي آنان (سود) دارد؟ نکتهها و اشارهها: 1. در این آیه به کافران و منافقان بلکه به طور
کلی به مخالفان اسلام هشدار میدهد که شما آنقدر صبر میکنید و ایمان نمیآورید تا روز رستاخیز فرا رسد و در آن هنگام
2. این آیه دیگر بیداري و ایمان سودي نخواهد داشت؛ پس تا دیر نشده است ایمان آورید. ص: 158
به نشانههاي رستاخیز اشاره میکند که هم اکنون ظاهر گشته است، اما علامتهاي قیامت چیست؟ مفسران در این مورد چند
احتمال دادهاند: الف) قیام پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله از نشانههاي نزدیکی رستاخیز است. ب) برخی معجزات پیامبر اسلام
ج) قیام حضرت «1» . صلی الله علیه و آله یا شیوع برخی گناهان بزرگ (مثل شرابخواري) از نشانههاي نزدیکی رستاخیز است
البته مانعی ندراد که همهي موارد فوق از نشانههاي رستاخیز باشد «2» . مهدي (عجلاللَّه تعالی فرجه الشریف) از نشانههاي آن است
ولیکن در عصر پیامبر صلی الله علیه و آله که آیهي فوق نازل شد، اشاره به ظهور آن حضرت داشت که از نشانههاي رستاخیز است.
3. البته نزدیکی رستاخیز نسبی است؛ یعنی اگر زمان باقیماندهي عمر دنیا را نسبت به زمان گذشتهي آن در نظر بگیریم، مدت
کمی باقیمانده است و رستاخیز نزدیک است. همان طور که در حدیثی از پیامبر صلی الله علیه و آله روایت شده که (در یک روز
عصر) فرمود: آنچه از دنیا گذشته نسبت به آنچه باقی مانده، مانند مقداري است که از امروزِ شما گذشته نسبت به آنچه باقی مانده
آموزهها و پیامها: 1. رستاخیز نزدیک است (براي آن روز آماده شوید). 2. نشانههاي رستاخیز واقع شده، وقوع آن «3» . است
ناگهانی است. 3. در هنگام وقوع رستاخیز دیگر بیداري و ایمان سودي ندارد (پس تا زود است چاره سازید). *** تفسیر قرآن مهر
جلد نوزدهم، ص: 159 قرآن کریم در آیهي نوزدهم سورهي محمد صلی الله علیه و آله با یادآوري توحید و استغفار، به علم
بیکران الهی اشاره میکند و میفرماید: 19 . فَاعْلَمْ أَنَّهُ لَا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ وَاسْتَغْفِرْ لِذَنبِکَ وَلِلْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَاللَّهُ یَعْلَمُ مُتَقَلَّبَکُمْ
صفحه 53 از 125
وَمَثْوَاکُمْ پس بدان که هیچ معبودي جز خدا نیست؛ و براي پیامد (کارهاي) خود و براي مردان مؤمن و زنان مؤمن آمرزش بخواه؛ و
خدا رفت و آمدتان و جایگاه شما را میداند. نکتهها و اشارهها: 1. در این جا پرسشی مطرح میشود که با این که پیامبر صلی الله
علیه و آله به خداي یگانه ایمان دارد، مقصود از یادآوري توحید و یگانگی خدا به پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله چیست؟ در
پاسخ این پرسش، مفسران قرآن چند احتمال دادهاند: الف) مقصود آن است که پیامبر صلی الله علیه و آله بر خط توحید استوار
بماند و آن را ادامه دهد. ب) پیامبر صلی الله علیه و آله در مورد توحید بیشتر تفکر کند و به مراحل عالیتر برسد. ج) مقصود
جنبهي عملی توحید است؛ یعنی پیامبر صلی الله علیه و آله به یاد خداي یگانه باشد و به او پناه ببرد و حل مشکلات را از او بخواهد.
2. در این آیه به علم بیکران الهی به حرکت و سکون ما اشاره شده است که این «1» . البته ممکن است هر سه معنا مقصود آیه باشد
مطلب مفهوم وسیعی دارد و شامل سکون و حرکت انسان در دنیا و آخرت و نیز جابهجایی انسان از پدر به رحم مادر و ماندگاري
او در قبر و حرکات او در سفر و آرامش او در وطن میشود. 3. با توجه به این که پیامبر صلی الله علیه و آله معصوم بودند و گناه
نمیکردند، استغفار ص: 160 پیامبر صلی الله علیه و آله براي چیست؟ پاسخ آن است که هر چند
پیامبر صلی الله علیه و آله گناه نمیکردند، اما اولًا، ممکن است ترك اولی کرده باشد، یعنی کار نیکویی را انجام داده، اما کار بهتر
را ترك کرده است و همین عمل نیاز به استغفار دارد. ثانیاً، ممکن است این آیه براي آموزش مردم باشد و به پیامبر صلی الله علیه و
به معناي دنباله و پیامد کار است؛ پس « ذنب » ، آله خطاب شد تا مردم بدانند که براي گناهان خود و دیگران استغفار کنند. ثالثاً
ممکن است هر کار مثبتی پیامدهاي ناخواستهاي هم داشته باشد که نیاز به عذرخواهی پیدا کند. 4. آمده است که حذیفه به پیامبر
اسلام صلی الله علیه و آله گفت: من مردي تندزبان هستم و نسبت به خانوادهام تندي کردهام و میترسم عاقبت زبانم مرا دوزخی
5. در این آیه به استغفار پیامبر صلی «1» .« از استغفار غفلت نکن، که من در هر روز صد بار استغفار میکنم » : کند! حضرت فرمود
الله علیه و آله براي دیگران اشاره شده که نوعی شفاعت براي آمرزش گناهان دیگران است. آموزهها و پیامها: 1. از توحید و
استغفار غافل نشوید. 2. همان طور که براي خود طلب آمرزش میکنید، براي دیگران نیز استغفار کنید. 3. خدا از حالات شما آگاه
است (پس مراقب اعمال خود باشید). *** ص: 161 قرآن کریم در آیهي بیستم و بیست و یکم
سورهي محمد صلی الله علیه و آله به واکنش متفاوت مؤمنان و منافقان در برابر آیات محکم قرآن و جهاد اشاره میکند و
میفرماید: 20 و 21 . وَیَقُولُ الَّذِینَ آمَنُوا لَوْلَا نُزِّلَتْ سُورَةٌ فَإِذَا أُنزِلَتْ سُورَةٌ مُحْکَمَ ۀٌ وَذُکِرَ فِیهَا الْقِتَالُ رَأَیْتَ الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِم مَرَضٌ
یَنظُرُونَ إِلَیْکَ نَظَرَ الْمَغْشِیِّ عَلَیْهِ مِنَ الْمَوْتِ فَأَوْلَی لَهُمْ* طَاعَۀٌ وَقَوْلٌ مَعْرُوفٌ فَإِذَا عَزَمَ الْأَمْرُ فَلَوْ صَدَقُوا اللَّهَ لَکَانَ خَیْراً لَهُمْ و کسانی که
و هنگامی که سورهاي محکم فرو فرستاده شود و در آن از جنگ یاد «!؟ چرا سورهاي فرو فرستاده نشد » : ایمان آوردهاند میگویند
شود، کسانی را که در دلهایشان (نوعی) بیماري است، میبینی که همچون نگاه کسی که مرگ او را فرا گرفته باشد، به سوي تو
مینگرند؛ پس (مرگ) براي آنان سزاوارتر است!* (ولی دستور ما) اطاعت و گفتاري پسندیده است؛ و هنگامی که تصمیم کار (:
جهاد) گرفته شد، پس اگر (بر فرض) با خدا راست میگفتند، حتماً براي آنان بهتر بود. نکتهها و اشارهها: 1. در این آیات به
واکنش دو گروه از مردم در برابر فرمان جهاد اشاره شده است: الف) مؤمنانی که مشتاق نزول قرآن و فرمان جهادند، تا در راه
دوست جانفشانی کنند و با ایستادگی در برابر ستمکاران مشرك، از حریم اسلام دفاع کنند. آري؛ مؤمنان در جهاد، عشق، پیروزي
و شهادت و رسیدن به محبوب را میبینند. ب) منافقانی که از فرمان جهاد ناراحت میشوند، به طوري که گویا مرگ آنان فرا
رسیده است و با خشم و نفرت به پیامبر صلی الله علیه و آله مینگرند؛ چرا که آنان در جنگ، مرگ و نابودي خود و شکست
2. در این آیه دو صفت منافقان بیان شده است: الف) از فرمان دوستان پنهانشان را میبینند. ص: 162
یعنی بیماري روحی و شخصیتی دوچهره دارند، به «1» ؛ جهاد استقبال نمیکنند، بلکه ناراحت میشوند. ب) منافقان بیماردل هستند
سورهي » ظاهر مسلمان هستند اما در باطن کافر و دشمن اسلاماند. آري؛ دوگانگی شخصیت خود نوعی بیماري است. 3. مقصود از
صفحه 54 از 125
همان سورههاي استوار و مستحکم و قاطع است که از هرگونه ابهام خالی است و گاهی در برابر متشابه قرار میگیرد. البته « محکم
در اینگونه سورهها ممکن است فرمان قاطع جهاد نازل شده باشد، ولی منحصر به آن نیست. البته منافقان از سورههاي محکم که
قابل تأویل و مناقشه نیستند ناخشنودند، ولی به سورههاي متشابه که قابل تأویل و بحثاند علاقهمندند، چون از آن طریق میتوانند
معمولًا در ادبیات عرب به عنوان تهدید و نفرین و آرزوي بدبختی و ناراحتی میآید؛ یعنی « اولی لهم » 4. تعبیر «2» . فتنهجویی کنند
5. این آیات منافقان را راهنمایی میکند که اگر سه کار را انجام دهند براي آنان بهتر است .« مرگ براي منافقان سزاوارتر است »
وسرنوشت نیکی را براي خود رقم میزنند: الف) اطاعت از خدا و پیامبر صلی الله علیه و آله؛ ب) گفتن سخنان شایسته (و پرهیز از
صداقت خود را آشکار سازند (و به جهاد کمک کنند و از «3» سخنان ناپسند و نیشدار)؛ ج) هرگاه فرمان جهاد حتمی شد
کارشکنی در این راه بپرهیزند). ص: 163 آموزهها و پیامها: 1. منافقان از سورههاي محکم قرآن و
نام جهاد وحشت دارند. 2. مؤمنان مشتاق نزول قرآن و جهاد هستند. 3. منافقان را از بیماردلی و نگاه مرگآلود آنان به رهبر
مسلمانان بشناسید. 4. مرگ برمنافقان (بگویید). 5. نیکی در اطاعت (از خدا) و سخن شایسته گفتن و شرکت راستین با جهاد است.
*** قرآن کریم در آیات بیست و دوم و بیست و سوم سورهي محمد صلی الله علیه و آله با اشاره به دو ویژگی منافقان، یعنی
فسادگري و قطع کردن رابطهي خویشاوندي، آنها را مورد لعنت قرار میدهد و میفرماید: 22 و 23 . فَهَلْ عَسَ یْتُمْ إِن تَوَلَّیْتُمْ أَن
تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ وَتُقَطِّعُوا أَرْحَامَکُمْ* أُولئِکَ الَّذِینَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فَأَصَ مَّهُمْ وَأَعْمَی أَبْصَارَهُمْ و اگر (از دستور خدا) روي برتابید، آیا
امید دارید که در زمین فساد کنید و پیوند خویشاوندانتان را بگسلید؟!* آنها کسانی هستند که خدا آنان را از رحمت خود دور
ساخته و آنان را ناشنوا گردانده و دیدگانشان را نابینا کرده است. نکتهها و اشارهها: 1. آیهي بیست و دوم سورهي محمد صلی الله
علیه و آله دوگونه تفسیر شده است: الف) مقصود آن است که اگر منافقان از توحید و قرآن رويگردان شوند، قطعاً به سوي
عادات جاهلیت بازمیگردند که چیزي جز فساد و خونریزي و قطع رحم و کشتن خویشاوندان نبود. ب) اگر منافقان به حکومت و
2. در برخی ص: 164 «1» . ولایت دست یابند، فساد و تباهی و خونریزي و قطع رحم میکنند
احادیث اهل بیت علیهم السلام آمده است که مقصود از این آیه بنی امیه هستند، که زمام حکومت مسلمانان را به دست گرفتند و
البته اینگونه احادیث یکی از مصداقهاي روشن آیه را بیان میکنند و موجب حصر «1» . حتی به خویشاوندان خود رحم نکردند
معناي آیه نمیشوند. 3. لعنت خدا به معناي دورکردن افراد از رحمت خویش است که این موجب دور شدن از درك درست
حقایق میشود و شخص نمیتواند از چشم و گوش خود به خوبی استفاده کند و در گمراهی فرو میرود. البته این مطلب به معناي
به معناي قطع رابطه باخویشاوندان است که از « قطع رحم » . جبر نیست بلکه زمینهي این مجازات را خود منافقان فراهم کردند. 4
گناهان بزرگ است و در این جا از صفات منافقان برشمرده شده که موجب لعنت خدا میشود. 5. در برخی احادیث از پیامبر صلی
البته «2» . الله علیه و آله روایت شده که فرمودند: سه گروه در بهشت داخل نمیشوند: شرابخواران و ساحران و قطع رحم کنندگان
روشن است که اگر کسی توبه کند و به گناه خویش پایان دهد، خدا آمرزنده و مهربان است. آموزهها و پیامها: 1. منافقان را از
فسادگري و قطع رحم بشناسید. 2. منافق از رحمت خدا دور است و از این رو حقایق را نمیبیند و نمیشنود. تفسیر قرآن مهر جلد
3. فسادگري و قطع رحم نکنید که موجب لعنت خدا میشود. *** نوزدهم، ص: 165
در قرآن تدبر کنید
قرآن کریم در آیهي بیست و چهارم سورهي محمد صلی الله علیه و آله به تدبّر در قرآن و عوامل انحراف منافقان اشاره میکند و
میفرماید: 24 . أَفَلَا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَی قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا و آیا در قرآن تدبّر نمیکنند، یا بر دلهاي (آنان) قفلهاي (مخصوص) آن
نهاده شده است؟! نکتهها و اشارهها: 1. عامل انحراف منافقان یکی از دوچیز است: الف) در آیات قرآن تدبّر و دقت نمیکنند تا از
صفحه 55 از 125
این چراغ هدایت استفاده کنند و رهیابند. ب) در قرآن تدبّر میکنند اما حقایق الهی را درك نمیکنند، چراکه براثر اعمالشان
در اصل یا به « قُفل » . بردلهایشان قفل نهاده شده و چشم دل و عقل آنان نابیناست؛ به عبارت دیگر، یا چراغ ندارند یا نابینا هستند. 2
معناي بازگشت کردن و یا به معناي چیز خشک است و کسی از در بسته نمیتواند وارد شود و دل قفل شده و در بسته همچون
موجود خشکی است که چیزي در آن نفوذ نمیکند و آیات واندرزهاي الهی در آن راه نمییابد؛ چراکه گرفتار اعمال و عقاید
انحرافی و پیشفرضهاي غلط و تنگنظري است که مانع فهم او میشود. 3. در حدیثی از امام صادق علیه السلام روایت شده که
فرمودند: براي تو قلبی است که گوشهایی دارد و خدا وقتی میخواهد بندهاي را هدایت کند گوشهاي قلب او را میگشاید و
هرگاه غیر از آن بخواهد برگوشهاي قلب او مهر مینهد، به گونهاي که هرگز اصلاح نخواهد شد. این همان سخن خداست که
4. این آیه در مورد منافقان است، اما ص: 166 «1» «. بر دلهاي آنان قفل نهاده شده است » : فرمود
بلکه یکی از اهداف نزول «1» اهمیت تدبّر در قرآن را نشان میدهد. آري؛ در آیات متعددي، به تدبّر و تفکر در قرآن اشاره دارند
و این در حالی است که بسیاري از مسلمانان از این حقیقت غافلاند و بیشتر به ظاهر و الفاظ قرآن «2» قرآن را تدبّر معرفی کردهاند
در اصل به معناي بررسی نتایج و عواقب چیزي است، یعنی برعکس تفکر است که بیشتر به بررسی علل « تدّبر » . اهمیت میدهند. 5
و اسباب اشاره دارد. به وسیلهي تدبّر در قرآن است که حقایق این کتاب الهی آشکار، و نتایج افکار و اعمال انسانها روشن و راه
بشریت و آیندهي او معلوم میشود. 6. خود را با قرآن تطبیق دهید: امام خمینی رحمه الله در این مورد مینویسند: یکی از آداب
است و آن چنان است که در هر آیه از آیات « تطبیق » مهمّهي قرائت قرآن که انسان را به نتایج بسیار و استفادات بیشمار نایل کند
شریفه که تفکر میکند، مفاد آن را با حال خود منطبق کند و نقصان خود را به واسطهي آن مرتفع کند و امراض خود را بدان شفا
7. بیمار دلی، مانع استفاده از قرآن است: امام رحمه الله در اینباره نیز میفرماید: قرآن یک سفرهاي است که خدا پهن «3» . دهد
کرده براي همهي بشر، یک سفرهي پهنی است، هر کس به اندازهي اشتهایش از آن میتواند ص:
آموزهها و پیامها: 1. تدبّر در قرآن، «1» . 167 استفاده کند، اگر مریض نباشد که بیاشتها بشود، امراض قلبیه آدم را بیاشتها میکند
انسان را از انحراف نجات میدهد. 2. عامل کژروي منافقان، عدم تدبّر در قرآن یا عدم فهم آن است. 3. براي فهم قرآن ذهنی باز و
تدبّر لازم است. ***
عوامل نابودي اعمال چیست؟
قرآن کریم در آیات بیست و پنجم تا بیست و هشتم سورهي محمد صلی الله علیه و آله به انحراف و عذاب (منافقان) برگشته از دین
28 . إِنَّ الَّذِینَ ارْتَدُّوا عَلَی أَدْبَارِهِم مِنْ بَعْدِ مَا تَبَیَّنَ لَهُمُ الْهُدَي الشَّیْطَانُ سَوَّلَ لَهُمْ وَأَمْلَی - و عوامل آنها اشاره میکند و میفرماید: 25
لَهُمْ* ذلِکَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا لِلَّذِینَ کَرِهُوا مَا نَزَّلَ اللَّهُ سَنُطِیعُکُمْ فِی بَعْضِ الْأَمْرِ وَاللَّهُ یَعْلَمُ إِسْرَارَهُمْ* فَکَیْفَ إِذَا تَوَفَّتْهُمُ الْمَلَائِکَ ۀُ یَضْ رِبُونَ
وُجُوهَهُمْ وَأَدْبَارَهُمْ* ذلِکَ بِأَنَّهُمُ اتَّبَعُوا مَا أَسْخَطَ اللَّهَ وَکَرِهُوا رِضْوَانَهُ فَأَحْبَطَ أَعْمَالَهُمْ در حقیقت، کسانی که بعد از روشن شدن
هدایت براي آنان، با عقبگردشان بازگشتند، شیطان (اعمال زشت را) براي آنان آراست و آنان را به آرزوهاي دراز انداخت.* این
به زودي در برخی از کارها از شما » : به خاطر آن است که آنان به کسانی که آنچه را خدا فروفرستاده ناخوش داشتند، گفتند
در حالی که خدا رازگویی آنان را میداند.* (حال آنان) چگونه است هنگامی که فرشتگان (جانهاي) آنان را به «. اطاعت میکنیم
طور کامل میگیرند، درحالی که بر صورتهایشان و پشتهایشان میزنند؟!* این به خاطر آن است که آنان از آنچه خدا را به
خشم آورد، پیروي کردند و خشنودي او را ناخوش داشتند؛ پس (خدا) اعمالشان را تباه کرد. ص:
که با کافران ارتباط مخفی برقرار کردند و در نهایت از دین اسلام «1» 168 نکتهها و اشارهها: 1. این آیات در مورد منافقانی است
برگشتند و مرتد و گرفتار عذاب الهی شدند. 2. در این آیات بیان شده که عوامل انحراف و عذاب منافقان چند چیز است: الف)
صفحه 56 از 125
شیطان کارهاي زشت و عقاید انحرافی را براي آنان آراست. ب) شیطان آنها را گرفتار آرزواندیشی (و خیالات) کرد. ج) آنان با
کافران ارتباط مخفی برقرار کردند و گفتند ما در برخی امور از شما پیروي میکنیم. د) از آنچه خدا را به خشم میآورد پیروي
میکردند. ه) منافقان آنچه را موجب خشنودي خدا بود نمیپسندیدند. از اینرو اعمالشان نابود و گرفتار عذاب شدند. 3. به
هرموجود شروري شیطان گفته میشود که شامل ابلیس معروف نیز میشود و در این جا ممکن است مقصود ابلیس یا کافران
باشد که کارهاي زشت و عقاید انحرافی منافقان را به صورتی زیبا براي آنان میآراستند، تا درکژروي خود «2» شیطانصفت
غوطهور شوند. آري؛ هم اکنون نیز مخالفان اسلام با تبلیغات شدید ماهوارهاي و غیر آن، مسلمانان سستعنصر را جذب میکنند و
با وعدهها و ایجاد آرزوهاي دراز، آنان را میفریبند و جذب جریان نفاق کرده و علیه اسلام از آنان استفاده میکنند. دشمن ارچه
دوستانه گویدت دام دان، گرچه ز دانه گویدت گر تو را قندي دهد، آن زهر دان گر به تن لطفی کند، آن قمردان (مولوي) تفسیر
4. آرزو داشتن در اصل چیز خوبی است؛ چون امید و آرزو در قالب برنامههاي زندگی سامان قرآن مهر جلد نوزدهم، ص: 169
مییابد و انسان را به تلاش وامی دارد و انسانی که امید و آرزو ندارد، گرفتار یأس و تنبلی میشود و تلاش نمیکند. اما
آرزوگراییِ زیاد انسان را گرفتار خیالبافی میکند و از واقعیتهاي زندگی دور میسازد و انسانی که گرفتار آرزوهاي دور و دراز
و خیالبافی است از سرمایههاي موجود خود به روش صحیح استفاده نمیکند و کم کم منحرف میشود و از هدایت و حق دور
میگردد و شیطان همین را میخواهد. 5. منافقان مدینه به سراغ یهودیان میرفتند و به آنان قول همکاري در برخی کارها را
آري؛ ارتباط «1» . میدادند؛ چون منافقان در اصل مشرك و بتپرست بودند، در همهي امور با یهودیان خداپرست توافق نداشتند
مخفی منافقان با کافران یکی از عوامل انحراف و ارتداد آنان است؛ چون کافران شیطانصفت از کارهاي بد آنان تمجید میکردند
و وعدههاي خیالی به آنان میدادند، به طوري که کم کم از اسلام میبریدند. 6. در این آیات بر کراهت کافران و مخالفان اسلام
از آیات الهی تأکید شده است و این اشاره دارد که پیروي و ارتباط با مخالفان قرآن عامل انحراف است؛ زیرا موجب دوري از
قرآن وهدایت میشود. 7. مقصود از کسانی که از وحیِ نازل شده کراهت داشتند، یهودیان مدینه بودند که از وحی الهی در تورات
در مورد ظهور پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله آگاه بودند و حقانیت قرآن را میدانستند ولی آن را نمیپسندیدند و طبق آن عمل
نکردند و یا مقصود بنی امیه هستند که از نزول آیهي ولایت امام علی علیه السلام ناخشنود بودند. همان طور که در برخی احادیث
ص: 170 البته مانعی ندارد که هردو مورد درست باشد ولیکن مورد دوم از باب «2» . آمده است
تطبیق برمصداق خاص است که موجب انحصار معناي آیه در آن نمیشود. 8. در این آیات به منافقان هشدار داده شده که خدا از
اسرار آنان و ارتباط آنها با کافران و از توطئه چینی آنان آگاه است؛ همان طور که از دشمنی یهود و دیگر کافران با اسلام آگاه
است و در هنگام مرگ ضربات کوبندهاي به پشت و صورت آنان وارد میشود و مجازات این کارها را خواهند دید. 9. فرشتگان
و با ضربات کوبنده جان آنان را میگیرند تا «1» مأمور مرگ که جان افراد را میگیرند، بر منافقان و کافران، سختگیري میکنند
طعم تلخ کفر و نفاق خود را بچشند؛ و بر صورت آنان میکوبند چون به دشمن خدا رو کرده بودند و برپشت آنان میکوبند زیرا
به آیات الهی پشت کرده بودند. 10 . مقصود از خشم خدا و رضایت او، دوحالت نفسانی نیست؛ چون خدا از تأثر نفسانی و تغییر به
آموزهها و پیامها: 1. پس از روشن شدن «2» . دور است؛ پس خشم خدا به معناي مجازات او و رضاي او به معناي ثواب اوست
هدایت الهی بر شما، مراقب فریبکاري شیطان باشید که شما را به عقب بازنگرداند و مرتد نسازد. 2. شیطان (و شیطانصفتان) به
وسیلهي زیباآرایی و آرزوگرایی انسان را به طرف نفاق میبرند. 3. ارتباط با مخالفان قرآن وپیروي از آنان، زمینهساز انحراف و
نفاق است. 4. خدا منافقان را تحت نظر دارد (و به زودي ضربات عذابآوري برآنان وارد میکند). 5. مرگ منافق، آغاز ناراحتی و
6. فرشتگان مرگ، با منافقان برخورد عذابآوري دارند. 7. از آنچه خدا را عذاب اوست. ص: 171
به خشم میآورد پیروي نکنید و در طلب رضایت خدا باشید و بدان راضی شوید. 8. مخالفت با خدا، موجب نابودي اعمال و عذاب
صفحه 57 از 125
در هنگام جان دادن است. *** قرآن کریم در آیات بیست و نهم و سی ام سورهي محمد صلی الله علیه و آله با هشدار به منافقان به
راههاي شناسایی آنان اشاره میکند ومی فرماید: 29 و 30 . أَمْ حَسِبَ الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِم مَرَضٌ أَن لَن یُخْرِجَ اللَّهُ أَضْ غَانَهُمْ* وَلَوْ نَشَ اءُ
لَأَرَیْنَاکُهُمْ فَلَعَرَفْتَهُم بِسِیَماهُمْ وَلَتَعْرِفَنَّهُمْ فِی لَحْنِ الْقَوْلِ وَاللَّهُ یَعْلَمُ أَعْمَ الَکُمْ بلکه کسانی که در دلهایشان [نوعی بیماري است،
پنداشتند که خدا کینههایشان را (آشکارا) بیرون نمیآورد؟!* و اگر (برفرض) میخواستیم، حتماً آنان را به تو مینمایاندیم، پس
. آنان را با چهرهشان میشناختی و قطعاً، آنان را از کنایه سخن (شان) میشناسی؛ و خدا اعمال شما را میداند. نکتهها و اشارهها: 1
نسبت به اسلام، پیامبر صلی الله علیه و آله و مؤمنان داشتند و از هر فرصتی براي ضربه و طعنه زدن «1» منافقان کینهي شدیدي
استفاده میکردند. 2. اگر خدا میخواست، همهي منافقان را به پیامبر صلی الله علیه و آله معرفی میکرد به طوري که چهرهي آنان
را میشناخت، اما این کار را نکرد؛ چراکه اولًا، خدا ستارالعیوب است و عیبهاي بندگان خود را میپوشاند. ثانیاً، همهي این امور
براي آزمایش افراد است تا مؤمن و منافق و کافر معلوم شوند و اگر از اول منافقان معرفی شوند این هدف تحقق نمییابد. ثالثاً، شاید
.3 برخی منافقان توبه کنند ولی اگر آنان به مردم معرفی شوند راه بازگشت بسته میشود. ص: 172
و هرجا «1» . است؛ یعنی منافقان مطالب خود را با کنایه و تعبیرات نیشدار بیان میکنند « لَحنِ القَول » یکی از نشانههاي منافقان
سخن از جهاد، عدالت، حق و رهبران الهی است، منافقان زیرکانه به تضعیف آنها میپردازند و سخن را منحرف میسازند. در عصر
حاضر نیز همین گونه است. 4. در حدیثی از امام علی علیه السلام روایت شده که هیچ کس چیزي را در دل پنهان نمیکند، مگر
5. از ابو سعید خِ دري که یکی از «2» . این که در سخنانی، از دهان او به ناگاه میپرد و در صفحهي صورتش آشکار میشود
اصحاب پیامبر 9 است روایت شده که گفت: لحن القول، دشمنی با علی بن ابی طالب علیه السلام است وما در عصر رسول اللَّه
آموزهها و پیامها: 1. خدا «3» . صلی الله علیه و آله منافقان را با بغض آنان نسبت به علی بن ابی طالب علیه السلام میشناختیم
منافقان را به وسیلهي کینهورزيشان افشا میکند. 2. اگر در سخنان کنایهآمیز (و تخریبگرانهي) منافقان دقت کنید، آنان را
میشناسید. 3. خدا اعمال شما را تحت نظر دارد (و کارهاي منافقان از او مخفی نمیماند). 4. منافقان از افشاگري خدا بهراسند.
*** ص: 173
هدف از آزمایش الهی چیست؟
قرآن کریم در آیهي سی و یکم سورهي محمد صلی الله علیه و آله به قانون آزمایش و جداسازي مجاهدان اشاره میکند و
میفرماید: 31 . وَلَنَبْلُوَنَّکُمْ حَتَّی نَعْلَمَ الْمُجَاهِدِینَ مِنکُمْ وَالصَّابِرِینَ وَنَبْلُوَا أَخْبَارَکُمْ و قطعاً، شما را آزمایش میکنیم تا از میان شما
مجاهدان و شکیبایان را معلوم داریم و خبرهایتان را بیازماییم. نکتهها و اشارهها: 1. یکی از سنتها و قوانین حتمی خدا آن است که
تا راستگویان از دروغ گویان، و مدعیان ایمان و جهاد از مجاهدنمایان و منافقان، و «1» همهي انسانها مورد امتحان قرار میگیرند
شکیبایان پر استقامت از سستعنصران معلوم شوند. 2. اگر خدا همه چیز را میداند، پس آزمایش مردم براي چیست؟ در پاسخ باید
گفت: الف) آزمایش مردم براي تحقق علم الهی در خارج است؛ یعنی براي مشخص شدن ماهیت افراد مجاهد و منافق و تحقق
عینی آن است. ب) آزمایش مردم براي اتمام حجّت بر آنان است، تا کسی نگوید که اگر فرصت داشتم مؤمن و مجاهد میشدم.
ج) آزمایش مردم موجب رشد و تکامل آنها در سختیها و جهاد و مانند آن میشود. 3. میدان جنگ آزمایشگاه بزرگی است که
. باطن افراد در آن جا آشکار میگردد و مشخص میشود که چه کسی مؤمن، شکیبا و مجاهد و چه کسی منافق و دروغگوست. 4
در این آیه، یا خبرهایی است که مردم از تعهدات خویش میدهند همان طور که منافقان با پیامبر صلی الله علیه و « اخبار » مقصود از
یا اعمال انسان است که «1» ، آله عهد بسته بودند که در ص: 174 میدان نبرد پشت به دشمن نکنند
اخبار آن پخش میشود و یا اسرار درونی انسان است که اعمال انسان از آنها خبر میدهد. البته مانعی ندارد که هرسه معنا مقصود
صفحه 58 از 125
آیه باشد، ولی معناي اول بهتر است. آموزهها و پیامها: 1. امتحان شما حتمی است (پس براي آن آماده شوید). 2. اگر میخواهید
در آزمایشهاي الهی موفق شوید، مجاهد راستین و شکیبا باشید. 3. خدا اخبار راست و دروغ را به وسیلهي آزمایش جدا میسازد.
*** قرآن کریم در آیات سی و دوم تا سی و چهارم سورهي محمد صلی الله علیه و آله در مورد نابودي اعمال به کافران و مؤمنان
34 . إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا وَصَ دُّوا عَن سَبِیلِ اللَّهِ وَشَاقُّوا الرَّسُولَ مِنْ بَعْدِ مَا - هشدار داده، با اشاره به عدم آمرزش کافران میفرماید: 32
تَبَیَّنَ لَهُمُ الْهُدَي لَن یَضُ رُّوا اللَّهَ شَیْئاً وَسَیُحْبِطُ أَعْمَالَهُمْ* یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَلَا تُبْطِلُوا أَعْمَالَکُمْ* إِنَّ الَّذِینَ
کَفَرُوا وَصَ دُّوا عَن سَبِیلِ اللَّهِ ثُمَّ مَاتُوا وَهُمْ کُفَّارٌ فَلَن یَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ در حقیقت، کسانی که کفر ورزیدند و (مردم را) از راه خدا
بازداشتند و بعد از روشن شدن هدایت براي آنان، با فرستادهي (خدا) مخالفت ورزیدند، به خدا هیچ چیزي زیان نمیرسانند؛ و به
زودي اعمالشان را تباه میکند.* اي کسانی که ایمان آوردهاید! از خدا اطاعت کنید و از فرستاده (اش، نیز) اطاعت کنید و اعمالتان
را باطل نسازید.* در حقیقت، کسانی که کفر ورزیدند و (مردم را) از راه خدا بازداشتند، سپس در حالی که آنان کافر بودند
مردند، پس هرگز خدا آنان را نمیآمرزد. ص: 175 نکتهها و اشارهها: 1. قرآن کریم در آیات
کسانی که کافر شدند) استفاده میکند. شاید این تعبیر اشاره به آن باشد که ) « الذین کفروا » از لفظ « کافران » متعددي به جاي لفظ
انسان در اصل کافر نیست بلکه در اثر عواملی کفر عارض او میشود. 2. برخی از کافران نه تنها خود کافرند، بلکه مانع ایمان
آوردن دیگران نیز میشوند و تا مرحلهي بالاتري نیز میروند و حتی پس از درك حقانیت پیامبر صلی الله علیه و آله با او مخالفت
میکنند. آري؛ اینها کافران عادي نیستند، بلکه کافران لجوجی هستند که اعمالشان باطل میشود و پس از مرگ هرگز روي
آمرزش را نمیبینند. 3. مقصود از روشن شدن هدایت براي کافران آن است که حقانیت اسلام از طریق معجزات براي مشرکان و از
به معناي نابودي اعمال نیک است. « حَبْط اعمال » . طریق کتابهاي آسمانی پیشین براي یهودیان و مسیحیان روشن شده بود. 4
. کارهاي نیک در اثر عوامل زیر نابود میشوند: الف) کفر؛ ب) ممانعت از راه خدا؛ ج) مخالفت با پیامبر صلی الله علیه و آله. 5
مقصود از باطل شدن اعمال مؤمنان، از بین رفتن ثواب آن است که در اثر عوامل زیر تحقق مییابد: الف) منت گذاردن بردیگران؛
ه) حسد. «1» ؛ ص: 176 د) عُجب و خودپسندي «3» ؛ ج) ریاکاري «2» ؛ ب) اذیت کردن دیگران «1»
6. برخی مفسران گفتهاند که این آیه در مورد قبیلهي بنی اسد است که خدمت پیامبر صلی الله علیه و آله رسیدند و گفتند: «2»
و به نوعی بر پیامبر صلی الله علیه و آله منت ) «. ماتورا برخود مقدم داشتیم و جان و خانوادهي خویش را در اختیار تو گذاشتیم »
گذاشتند که مسلمان شدهاند) که آیهي فوق بدین مناسبت فرود آمد و به آنان هشدار داد که اعمال خود را باطل نکنید (چراکه
7. مگر کافران کارنیک دارند که اعمالشان نابود شود؟ پاسخ آن است که مقصود آیه «3» .( منت اعمال نیک را باطل میکند
کارهایی همچون کمک به درماندگان و میهماننوازي و مانند آن است که به خاطر کفر ثواب آنها نابود میشود. و یا منظور
8. در این آیات بیان شده که کافرانِ «4» . کارهاي کافران بر ضد اسلام، یعنی توطئههاي آنان است که نقش برآب و نابود میشود
مانع راه خدا، اگر با همان حال کفر بمیرند، امید هیچ آمرزشی نداشته باشند؛ چراکه پس از مرگ درهاي توبه بسته میشود و آنان
بار کفر خویش و گمراهی دیگران را بردوش میکشند و راهی دوزخ میشوند. آموزهها و پیامها: تفسیر قرآن مهر جلد نوزدهم،
1. کافران به خدا زیان نمیرسانند بلکه به خود ضرر میزنند، چون اعمال خویش را نابود میکنند. 2. کفر، مانع راه خدا ص: 177
شدن و مخالفت آگاهانه با پیامبر صلی الله علیه و آله از عوامل نابودي اعمال است. 3. اگر میخواهید اعمال شما بیمه شود و باطل
نگردد از خدا و رهبر اسلام اطاعت کنید. 4. اعمال نیک شما در معرض خطر نابودي است (پس مراقب باشید). 5. کافران قبل از
مرگ توبه کنند و ایمان آورند که پس از مرگ دیراست. 6. کافران لجوج در رستاخیز منتظر آمرزش الهی نباشند. *** قرآن کریم
در آیهي سی و پنجم سورهي محمد صلی الله علیه و آله با یاد آوري برتري مسلمانان، آنان را نسبت به صلح ذلّت بار و سستی
هشدار میدهد و میفرماید: 35 . فَلَا تَهِنُوا وَتَدْعُوا إِلَی السَّلْمِ وَأَنتُمُ الْأَعْلَوْنَ وَاللَّهُ مَعَکُمْ وَلَن یتِرَکُمْ أَعْمَالَکُمْ پس سستی نکنید و به
صفحه 59 از 125
سوي صلح فراخوانید، در حالی که شما برترید؛ و خدا با شماست و از اعمال شما نمیکاهد. نکتهها و اشارهها: 1. از آیات قرآن
استفاده میشود که صلح دو نوع است و از این رو دو نوع موضعگیري در برابر صلح شده است: الف) صلح شرافتمندانه،
ب) صلح ذلّت بار که از طرف «1» . خداپسندانه و صلح معقول که منافع مسلمانان را تأمین میکند که این صلح باید پذیرفته شود
مسلمانان سست عنصر و ترسو در آستانهي پیروزي مطرح میشود و نشانهي ضعف، عقبنشینی و تسلیم مسلمانان شمرده میشود و
آنان را از اهداف خود دورکرده، به خواري میکشاند. ص: 178 در آیهي فوق به نوع دوم صلح
اشاره شده و از آن منع شده است. 2. در این آیه به چند نقطهي قوت مسلمانان اشاره شده است: الف) خدا با آنان است و عوامل
پیروزي را در اختیار آنها میگذارد، پس نباید احساس تنهایی و ضعف کنند. ب) مسلمانان برترند، یعنی از نظر عقیده، ایمان،
نیروي معنوي و مجاهدانِ جان برکف برتر هستند و میتوانند بردشمن پیروزشوند. ج) خدا چیزي از اعمال مسلمانان نمیکاهد و
پاداش آنان را به طور کامل میدهد و حتی از فضل و کرمش برآن میافزاید. آموزهها و پیامها: 1. شما قوّت و قدرت دارید، پس
سستی نکنید. 2. از صلح ذلتبار بپرهیزید. 3. به برتري خود، همراهی خدا و پاداش اعمالتان فکرکنید، (و به مبارزه با دشمن ادامه
دهید). *** قرآن کریم در آیهي سی و ششم سورهي محمد صلی الله علیه و آله به بازیچه بودن زندگی دنیا و بینیازي خدا از
اموال مردم اشاره میکند و میفرماید: 36 . إِنَّمَ ا الْحَیَاةُ الدُّنْیَا لَعِبٌ وَلَهْوٌ وَإِن تُؤْمِنُوا وَتَتَّقُوا یُؤْتِکُمْ أُجُورَکُمْ وَلَا یَسْأَلْکُمْ أَمْوَالَکُمْ
زندگی دنیا فقط بازي و سرگرمی است؛ و اگر ایمان آورید و خودنگهداري کنید، پاداشتان را به شما میدهد و اموال شما را از شما
« لَهو » بازي) به معناي کارهایی با نظم خیالی براي رسیدن به هدف خیالی است و ) « لَعْب » . نمیخواهد. نکتهها و اشارهها: 1
(سرگرمی)، یعنی هرکاري که انسان را به خود ص: 179 مشغول میکند و از رسیدن به اهداف
اساسی بازمیدارد. 2. در این آیه بیان شده که زندگی پست دنیا، نوعی بازي وسرگرمی است، هرکس در این زندگی براي رسیدن
به مقامات و مالکیتهاي خیالی و زود گذر تلاش میکند وپس از چندي نوبت بازي را به دیگري میسپارد و عجیب این است که
برخی انسانها این بازي را جدي گرفته و از اهداف عالی خلقت خویش غافل و سرگرم امور این دنیا شدهاند. 3. در این آیه بیان
شده که خدا نه تنها از شما چیزي نمیخواهد، بلکه اگر شما کار نیکی انجام دهید پاداش شما را هم میدهد. البته شرط پاداش را
. ایمان و تقوا قرار داده است؛ یعنی اگر عمل شما باخدا ارتباط داشته باشد و شما با تقوا باشید، از شما میپذیرد و پاداش میدهد. 4
در این آیه گفته شده که خدا اموال شما را نمیخواهد، پس چرا در آیات دیگر دستور پرداخت خمس و زکات را میدهد؟!
مفسران پاسخ این پرسش را چند گونه دادهاند: الف) اصولًا خدا از شما بینیاز است و چیزي از اموال شما را براي خود نمیخواهد
و خمس و زکات در راه سعادت جامعهي خودتان مصرف میشود. ب) خدا در برابر هدایت شما پاداشی از اموالتان نمیگیرد. ج)
البته پاسخ اول مناسبتر است. آموزهها و پیامها: 1. دنیا «1» . خدا همهي اموال شمارا نمیطلبد بلکه قسمتی از آنها را میگیرد
بازیچه است (مواظب باشید یک عمر بازي نخورید و از اهداف اصلی باز نمانید). 2. اگر پاداش الهی را میطلبید، ایمان و تقوا پیشه
سازید. 3. خدا دهنده است نه گیرنده (و نیازمند اموال شما). *** ص: 180 قرآن کریم در آیات سی
و هفتم و سی و هشتم سورهي محمد صلی الله علیه و آله با اشاره به توانگري خدا و نیازمندي و بُخل انسانها، در مورد زیان بُخل و
تغییر ملتها هشدار میدهد و میفرماید: 37 و 38 . إِن یَسْأَلْکُمُوهَا فَیُحْفِکُمْ تَبْخَلُوا وَیُخْرِجْ أَضْغَانَکُمْ* هَا أَنتُمْ هؤُلَاءِ تُدْعَوْنَ لِتُنفِقُوا فِی
سَبِیلِ اللَّهِ فَمِنکُم مَن یَبْخَ لُ وَمَن یَبْخَ لْ فَإِنَّمَ ا یَبْخَ لُ عَن نَفْسِهِ وَاللَّهُ الْغَنِیُّ وَأَنتُمُ الْفُقَرَاءُ وَإِن تَتَوَلَّوْا یَسْتَبْدِلْ قَوْماً غَیْرَکُمْ ثُمَّ لَا یَکُونُوا
أَمْثَالَکُم اگر از شما آن (اموال) را بخواهد و به شما اصرار کند، بُخل میورزید؛ و کینههایتان را (آشکارا) بیرون میآورد.* آگاه
باشید! شما (هم) آنید که فراخوانده میشوید تا در راه خدا (اموالتان را) هزینه کنید؛ پس برخی از شما کسی است که بخل میورزد
و هرکس بخل ورزد، پس فقط نسبت به خودش بخل کرده است؛ وخدا توانگر است و شما نیازمندید؛ و اگر روي برتابید، گروهی
غیر از شما را جايگزین (شما) میکند؛ سپس (آنان) همانند شما نخواهند بود. نکتهها و اشارهها: 1. در این آیه به دلبستگی شدید
صفحه 60 از 125
انسانهاي تربیت نایافته در مکتب وحی به دنیا و بُخل آنان اشاره شده است، انسانهایی که همهي وجود و ثروتشان از خداست ولی
وقتی خدا به آنان دستور بخشش میدهد بُخل و کینه میورزند!! این آیات در حقیقت تازیانهي ملامت را برروح انسان مینوازد تا
او را بیدار سازد و از اسارتِ بازي دنیا و دلبستگی به آن آزاد کند. غلّ بخل از دست و گردن دور کن بخت نو دریاب در چرخ
کهن (مولوي) 2. یک قانون کلی الهی در مورد بُخل این است که هر کس بُخل ورزد نسبت به خویشتن بخل ورزیده و خود را از
ص: 181 پس اگر کسی در راه خدا بخشش «1» . بخشش در راه خدا و ثواب آن محروم ساخته است
کند، نه تنها چیزي را از دست نداده، بلکه به نفع خود عمل کرده و دنیاي ناپایدار و بازیچه را داده و ثواب ماندگار الهی را به دست
آورده است. 3. نتیجه و آثار انفاق و بخشش دردنیا و آخرت به خود انسان میرسد: زیرا اولًا، فاصلهي طبقاتی مردم کم میشود و
آرامش و امنیت در جامعه حاکم میگردد و صفا و محبت جاي کینه و دشمنی را میگیرد. ثانیاً، انفاق درراه خدا موجب کمال
روحی و معنوي فرد بخشنده و رسیدن به ثواب و بهشت الهی است. 4. خدا غنی بالذات است که همهي موجودات مخلوق اویند و
در هر لحظه نیازمند فیض خدایند؛ پس خدا نیازي به اموال و انفاق کسی ندارد و این انسانها هستند که نیازمند خدا و ثواب او
هستند. 5. در این آیه به مسلمانان هشدار میدهد که اگر در راه انجام دستورات الهی کوتاهی کنید و از اسلام رويگردان شوید،
خدا ملت دیگري را به جاي شما میآورد تا بار این مسئولیت را به دوش کشند، گروهی ایثارگر و فرمانبر که همانند شما نیستند.
6. در برخی روایات آمده است که گروهی از اصحاب پیامبر صلی الله علیه و آله از ایشان در مورد گروه فوق پرسیدند و حضرت
مقصود این مرد و قوم اوست. سوگند به کسی که جانم در دست اوست، اگر ایمان وابسته به » : دست برپاي سلمان گذاشت و فرمود
7. برخی مفسران احتمال دادهاند که مقصود آیهي فوق از انفاق، «1» «. ثریا باشد، گروهی از مردان فارس آن را به چنگ میآورند
ولی آیه منحصر به این معنا نیست و شامل هرگونه انفاق و بخشش در راه خدا میشود. «2» ، بیشتر اشاره به مسألهي جهاد است
ص: 182 آموزهها و پیامها: 1. دلبستگی انسان به دنیا و اموال شدید است. 2. انسان (تربیت نایافته در
مکتب وحی) در برابر خدا هم بخل و کینه میورزد. 3. بخل نورزید که هر کس بُخل ورزد خود را (از ثواب الهی) محروم ساخته
است. 4. توانگر واقعی خداست (و او نیازي به اموال و انفاق شما ندارد). 5. خود را بینیاز به شمار نیاورید که شما (اگر ثروتمند
هم باشید، باز) نیازمند (خدا) هستید. 6. خدا برنامههاي خود را پیاده میکند، خواه با شما و خواه با ملت دیگري که به جاي شما
تفسیر قرآن مهر جلد «1» . میآورد. 7. از دستورات الهی سرپیچی نکنید که شما تنها گزینهي خدا براي پیاده کردن اسلام نیستید
نوزدهم، ص: 183
بخش